مامان چند روز بستری بود
هفته پیش برای مامان پر از استرس بود دو روز اول رو رفتم سر کار و بعدازظهر روز دوم حالم بد شد رفتم دکتر، اول معاینه کرد و بعد دستور داد مامان بستری شه،فقط نگران تو بودم اشک از چشام می اومد، فقط نگران سلامتی تو بودم بستری شدم ، حدود 3 روز بیمارستان بودم نمی تونم بگم خیلی بد بود، بیمارستان و کادرش خیلی خوب بودن، اما من استرس داشتم، نگران تو بودم فقط روز دوم خانم رفتم سونو و خانم دکتر اومد و گفت حالم خیلی خوبه، فقط باید از این به بعد تا 6 هفته استراحت کنم الانم تو استراحتم و فقط و فقط به تولد تو فکر می کنم مامانم تو هم که این روزا شیطون شدی و هی تکون میخوری عسل دلم خیلی من و بابایی دوست داریم ...